تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم از تفسیر نمونه
تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پر ارزشی را به نام بزرگی از بزرگان آغاز میکنند،
و نخستینکلنگ هر مؤسسه ارزندهای را به نام کسی که مورد علاقه آنها است بر زمین میزنند،
یعنی آن کار را با آن شخصیتمورد نظر از آغاز ارتباط میدهند.
ولی آیا بهتر نیست که برای پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات، آن را به موجود پایدار
وجاویدانی ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد، چرا که همه موجودات این جهان به سوی کهنگی و
زوال میروند، تنها چیزی باقی میماند که با آن ذات لا یزال بستگی دارد.
اگر نامی از پیامبران و انبیاء باقی است به علت پیوندشان با خدا و عدالت و حقیقت است که کهنگی در
آن راه ندارد، و اگر فی المثل اسمی از حاتم بر سر زبانها است به خاطر همبستگیش با سخاوت است
که زوالناپذیر است.
از میان تمام موجودات آنکه ازلی و ابدی است تنها ذات پاک خدا است و به همین دلیل باید همه چیز و
هر کار را با نام او آغاز کرد و در سایه او قرار داد و از او استمداد نمود لذا در نخستین آیه قرآن میگوئیم
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر (بسم الله الرحمن الرحیم).
این کار نباید تنها از نظر اسم و صورت باشد، بلکه باید از نظر واقعیت و معنی با او پیوند داشته باشد، چرا
که این ارتباط آنرا در مسیر صحیح قرار میدهد و از هر گونه انحراف باز میدارد و به همین دلیل چنین کاری
حتما به پایان میرسد و پر برکت است.
به همین دلیل در حدیث معروفی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم: کل امر ذی بال لم یذکر
فیه اسم الله فهو ابتر: هر کار مهمی که بدون نام خدا شروع شود بیفرجام است.
امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) پس از نقل این حدیث اضافه میکند ...
بقیه در ادامه ی مطلب...
انسان هر کاری را میخواهد انجام دهد باید بسم الله بگوید یعنی با نام خدا این عمل را شروع میکنم، و
هر عملی که با نام خدا شروع شود خجسته و مبارک است.
و نیز میبینیم امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: سزاوار است هنگامی که کاری را شروع میکنیم، چه
بزرگ باشد چه کوچک، بسم الله بگوئیم تا پر برکت و میمون باشد.
کوتاه سخن اینکه پایداری و بقاء عمل بسته به ارتباطی است که با خدا دارد.
به همین مناسبت خداوند بزرگ در نخستین آیات که به پیامبر وحی شد دستور میدهد که در آغاز شروع
تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر را با نام خدا شروع کند: اقرء باسم ربک.
و میبینیم حضرت نوح (علیهالسلام) در آن طوفان سخت و عجیب هنگام سوار شدن بر کشتی و حرکت
روی امواج کوه پیکر آب که هر لحظه با خطرات فراوانی روبرو بود برای رسیدن به سر منزل مقصود و
پیروزی بر مشکلات به یاران خود دستور میدهد که در هنگام حرکت و در موقع توقف کشتی بسم الله
بگویند (و قال ارکبوا فیها بسم الله مجراها و مرسیها) (سوره هود آیه 41).
و آنها این سفر پر مخاطره را سرانجام با موفقیت و پیروزی پشت سر گذاشتند و با سلامت و برکت از
کشتی پیاده شدند چنانکه قرآن میگوید: قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن
معک (سوره هود آیه 48).
و نیز سلیمان در نامهای که به ملکه سبا مینویسد سر آغاز آن را بسم الله قرار میدهد
(انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم. . . ) (سوره نحل آیه 30).
و باز روی همین اصل، تمام سورههای قرآن - با بسم الله آغاز میشود تا هدف اصلی که
ه جنایتکاران مکه و پیمانشکنان آغاز شده، و اعلام جنگ با توصیف خداوند به رحمان و رحیم
سازگار نیست.
در اینجا توجه به یک نکته لازم است و آن اینکه ما در همه جا بسم الله میگوئیم چرا نمیگوئیم
بسم الخالق یا بسم الرازق و مانند آن؟! نکته این است که الله چنانکه به زودی خواهیم گفت،
جامعترین نامهای خدا است و همه صفات او را یکجا بازگو میکند، اما نامهای دیگر اشاره به
بخشی از کمالات او است، مانند خالقیت و رحمت او و مانند آن.
از آنچه گفتیم این حقیقت نیز روشن شد که گفتن بسم الله در آغاز هر کار هم به معنی استعانت
جستن به نام خدا است، و هم شروع کردن به نام او و این دو یعنی استعانت و شروع که مفسران
بزرگ ما گاهی آن را از هم تفکیک کردهاند و هر کدام یکی از آن دو را در تقدیر گرفتهاند به یک ریشه
باز میگردد، خلاصه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند یعنی هم با نام او شروع میکنم و هم از ذات
پاکش استمداد میطلبم.
به هر حال هنگامی که کارها را با تکیه بر قدرت خداوند آغاز میکنیم خداوندی که قدرتش مافوق
همه قدرتها است، سبب میشود که از نظر روانی نیرو و توان بیشتری در خود احساس کنیم،
مطمئنتر باشیم، بیشتر کوشش کنیم، از عظمت مشکلات نهراسیم و مایوس نشویم، و ضمنا نیت
و عملمان را پاکتر و خالصتر کنیم.
و این است رمز دیگر پیروزی به هنگام شروع کارها به نام خدا.
گر چه هر قدر در تفسیر این آیه سخن بگوئیم کم گفتهایم چرا که معروف است علی (علیهالسلام)
از سر شب تا به صبح برای ابن عباس از تفسیر بسم الله سخن میگفت، صبح شد در حالی که از
تفسیر با بسم الله فراتر نرفته بود ولی با حدیثی از همان حضرت این بحث را همینجا پایان میدهیم،
و در بحثهای آینده مسائل دیگری در این رابطه خواهیم داشت.
عبد الله بن یحیی که از دوستان امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) بود به خدمتش آمد و بدون گفتن
بسم الله بر تختی که در آنجا بود نشست، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست،
علی (علیهالسلام) دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمیدانی که پیامبر
از سوی خدا برای من حدیث کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بی سرانجام خواهد بود،
گفتم پدر و مادرم به فدایت باد میدانم و بعد از این ترک نمیگویم، فرمود: در این حال بهرهمند
و سعادتمند خواهی شد.
امام صادق (علیهالسلام) هنگام نقل این حدیث فرمود: بسیار میشود که بعضی از شیعیان
ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک میگویند و خداوند آنها را با ناراحتی مواجه میسازد تا بیدار شوند
و ضمنا این خطا از نامه اعمالشان شسته شود (1).
نکتهها:
1. آیا بسم الله جزء سوره است؟!
در میان دانشمندان و علماء شیعه اختلافی در این مساله نیست، که بسم الله جزء سوره حمد و همه
سورههایقرآن است، اصولا ثبت بسم الله در متن قرآن مجید در آغاز همه سورهها، خود گواه زنده این امر است،
زیرا میدانیم در متن قرآن چیزی اضافه نوشته نشده است، و ذکر بسم الله در آغاز سورهها از زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تاکنون معمول بوده است.
و اما از نظر دانشمندان اهل تسنن، نویسنده تفسیر المنار جمعآوری جامعی از اقوال آنها به شرح زیر
کرده است: در میان علما گفتگو است که آیا بسم الله در آغاز هر سورهای جزء سوره است یا نه؟
دانشمندان پیشین از اهل مکه اعم از فقهاء و قاریان قرآن از جمله ابن کثیر و اهل کوفه از جمله
عاصم و کسائی از قراء، و بعضی از صحابه و تابعین از اهل مدینه، و همچنین شافعی در کتاب جدید،
و پیروان او و ثوری و احمد در یکی از دو قولش معتقدند که جزء سوره است، همچنین علمای امامیه
و از صحابه - طبق گفته آنان علی (علیهالسلام) و ابن عباس و عبد الله بن عمر و ابو هریره، و از
علمای تابعین سعید بن جبیر و عطا و زهری و ابن المبارک این عقیده را برگزیدهاند.
سپس اضافه میکند مهمترین دلیل آنها اتفاق همه صحابه و کسانی که بعد از آنها روی کار آمدند
بر ذکر بسم الله در قرآن در آغاز هر سورهای - جز سوره برائت - است، در حالی که آنها متفقا توصیه
میکردند که قرآن را از آنچه جزء قرآن نیست پیراسته دارند، و به همین دلیل آمین را در آخر سوره
فاتحه ذکر نکردهاند. . . سپس از مالک و پیروان ابو حنیفه و بعضی دیگر نقل میکند که آنها بسم الله
را یک آیه مستقل میدانستند که برای بیان آغاز سورهها و فاصله میان آنها نازل شده است.
و از احمد (فقیه معروف اهل تسنن) و بعضی از قاریان کوفه نقل میکند که آنها بسم الله را جزء
سوره حمد میدانستند نه جزء سایر سورهها.
از مجموع آنچه گفته شده چنین استفاده میشود که حتی اکثریت قاطع اهل تسنن نیز بسم الله
را جزء سوره میدانند.
در اینجا بعضی از روایاتی را که از طرق شیعه و اهل تسنن در این زمینه نقل شده یادآور میشویم:
(و اعتراف میکنیم که ذکر همه آنها از حوصله این بحث خارج، و متناسب با یک بحث فقهی تمام عیار است. )
معاویة بن عمار از دوستان امام صادق (علیهالسلام) میگوید از امام پرسیدم هنگامی که به نماز بر
میخیزم بسم الله را در آغاز حمد بخوانم؟ فرمود بلی مجددا سؤال کردم هنگامی که حمد تمام شد
و سورهای بعد از آن میخوانم بسم الله را با آن بخوانم؟ باز فرمود آری:
2. دارقطنی از علمای سنت به سند صحیح از علی (علیهالسلام) نقل میکند که مردی از آن حضرت
پرسید السبع المثانی چیست؟ فرمود: سوره حمد است، عرض کرد: سوره حمد شش آیه است فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم نیز آیهای از آن است.
3. بیهقی محدث مشهور اهل سنت با سند صحیح از طریق ابن جبیر از ابن عباس چنین نقل میکند:
استرق الشیطان من الناس، اعظم آیة من القرآن بسم الله الرحمن الرحیم: مردم شیطان صفت،
بزرگترین آیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم را سرقت کردند (اشاره به اینکه در آغاز سورهها آن را نمیخوانند).
گذشته از همه اینها سیره مسلمین همواره بر این بوده که هنگام تلاوت قرآن بسم الله را در آغاز هر
سورهای میخواندند، و متواترا نیز ثابت شده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را نیز تلاوت میفرمود،
چگونه ممکن است چیزی جزء قرآن نباشد و پیامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت کنند.
و اما اینکه بعضی احتمال دادهاند که بسم الله آیه مستقلی باشد که جزء قرآن است اما جزء سورهها نیست،
احتمال بسیار سست و ضعیفی به نظر میرسد، زیرا مفهوم و محتوای بسم الله نشان میدهد که برای ابتدا
و آغاز کاری است، نه اینکه خود یک مفهوم و معنی جدا و مستقل داشته باشد، در حقیقت این جمود و تعصب
شدید است که ما بخواهیم برای ایستادن روی حرف خود هر احتمالی را مطرح کنیم و آیهای همچون بسم الله
را که مضمونش فریاد میزند سر آغازی است برای بحثهای بعد از آن، آیه مستقل و بریده از ما قبل بعد بپنداریم.
تنها ایراد قابل ملاحظهای که مخالفان در این رابطه دارند این است که میگویند در شمارش آیات سورههای قرآن
(بجز سوره حمد) معمولا بسم الله را یک آیه حساب نمیکنند، بلکه آیه نخست را بعد از آن قرار میدهند.
پاسخ این سؤال را فخر رازی در تفسیر کبیر به روشنی داده است آنجا که میگوید: هیچ مانعی ندارد که
بسم الله در سوره حمد به تنهائی یک آیه باشد و در سورههای دیگر قرآن جزئی از آیه اول محسوب گردد.
(بنابر این مثلا در سوره کوثر بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر همه یک آیه محسوب میشود).
به هر حال مساله آنقدر روشن است که میگویند: یک روز معاویه در دوران حکومتش در نماز جماعت بسم الله
را نگفت، بعد از نماز جمعی از مهاجران و انصار فریاد زدند أسرقت ام نسیت؟: آیا بسم الله را دزدیدی یا فراموش کردی؟.
2. الله جامعترین نام خداوند.
در جمله بسم الله نخست با کلمه اسم روبرو میشویم که به گفته علمای ادبیات عرب اصل آن از سمو
(بر وزن غلو) گرفته شده که به معنی بلندی و ارتفاع است، و اینکه به هر نامی اسم گفته میشود به
خاطر آنست که مفهوم آن بعد از نامگذاری از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع میرسد،
و یا به خاطر آنست که لفظ با نامگذاری، معنی پیدا میکند و از مهمل و بی معنی بودن در میآید و علو و ارتفاع مییابد.
به هر حال بعد از کلمه اسم، به کلمه الله برخورد میکنیم که جامعترین نامهای خدا است، زیرا بررسی
نامهای خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان میدهد که هر کدام از آن یک بخش
خاص از صفات خدا را منعکس میسازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر
دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله میباشد.
به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای کلمه الله گفته میشود به عنوان نمونه:
غفور و رحیم که به جنبه آمرزش خداوند اشاره میکند (فان الله غفور رحیم - بقره - 226).
سمیع اشاره به آگاهی او از مسموعات، و علیم اشاره به آگاهی او از همه چیز است
(فان الله سمیع علیم - بقره - 227).
بصیر، علم او را به همه دیدنیها بازگو میکند (و الله بصیر بما تعملون حجرات - 18).
رزاق، به جنبه روزی دادن او به همه موجودات اشاره میکند و ذو القوه به قدرت او، و مبین به
استواری افعال و برنامههای او (ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین - زاریات - 58).
و بالاخره خالق و بارء اشاره به آفرینش او و مصور حاکی از صورتگریش میباشد
(هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی حشر - 24).
آری تنها الله است که جامعترین نام خدا میباشد، لذا ملاحظه میکنیم در یک آیه بسیاری
از این اسماء، وصف الله قرار میگیرند هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن
المهیمن العزیز الجبار المتکبر: او است الله که معبودی جز وی نیست، او است حاکم مطلق،
منزه از ناپاکیها، از هر گونه ظلم و بیدادگری، ایمنی بخش، نگاهبان همه چیز، توانا و شکست
ناپذیر، قاهر بر همه موجودات و با عظمت.
یکی از شواهد روش جامعیت این نام آنست که ابراز ایمان و توحید تنها با جمله لا اله الا الله
میتوان کرد، و جمله لا اله الا العلیم، الا الخالق، الا الرازق و مانند آن به تنهائی دلیل بر توحید
و اسلام نیست، و نیز به همین جهت است که در مذاهب دیگر هنگامی که میخواهند به معبود
مسلمین اشاره کنند الله را ذکر میکنند، زیرا توصیف خداوند به الله مخصوص مسلمانان است.
3. رحمت عام و خاص خدا.
مشهور در میان گروهی از مفسران این است که صفت رحمان، اشاره به رحمت عام خدا است
که شامل دوست و دشمن، مؤمن و کافر و نیکوکار و بدکار میباشد، زیرا میدانیم باران رحمت
بیحسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده همه بندگان از مواهب
گوناگون حیات بهرهمندند، و روزی خویش را از سفره گسترده نعمتهای بیپایانش بر میگیرند،
این همان رحمت عام او است که پهنه هستی را در بر گرفته و همگان در دریای آن غوطهورند.
ولی رحیم اشاره به رحمت خاص پروردگار است که ویژه بندگان مطیع و صالح و فرمانبردار است،
زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافتهاند که از رحمت و بخشش و احسان
خاصی که آلودگان و تبهکاران از آن سهمی ندارند، بهرهمند گردند.
تنها چیزی که ممکن است اشاره به این مطلب باشد آنست که رحمان در همه جا در قرآن به
صورت مطلق آمده است که نشانه عمومیت آنست، در حالی که رحیم گاهی به صورت مقید ذکر
شده که دلیل بر خصوصیت آن است مانند و کان بالمؤمنین رحیما: خداوند نسبت به مؤمنان رحیم
است (احزاب - 43) و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد.
در روایتی نیز از امام صادق (علیهالسلام) میخوانیم که فرمود: و الله اله کل شییء، الرحمان
بجمیع خلقه، الرحیم بالمؤمنین خاصة: خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش
رحمان، و نسبت به خصوص مؤمنان رحیم است از سوئی دیگر رحمان را صیغه مبالغه دانستهاند
که خود دلیل دیگری بر عمومیت رحمت او است، و رحیم را صفت مشبهه که نشانه ثبات و دوام
است و این ویژه مؤمنان میباشد.
شاهد دیگر اینکه رحمان از اسماء مختص خداوند است و در مورد غیر او به کار نمیرود، در حالی
که رحیم صفتی است که هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال میشود، چنانکه درباره
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در قرآن میخوانیم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین
رؤف رحیم: ناراحتیهای شما بر پیامبر گران است، و نسبت به هدایت شما سخت علاقمند است،
و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم میباشد (توبه - 128).
لذا در حدیث دیگری از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده: الرحمان اسم خاص، بصفة عامة، و
الرحیم اسم عام بصفة خاصة: رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد (نامی است مخصوص
خدا ولی مفهوم رحمتش همگانرا در بر میگیرد) ولی رحیم اسم عام است به صفت خاص
(نامی است که بر خدا و خلق هر دو گفته میشود اما اشاره به رحمت ویژه مؤمنان دارد).
با این همه گاه میبینیم که رحیم نیز به صورت یک وصف عام استعمال میشود البته هیچ
مانعی ندارد که تفاوتی که گفته شد در ریشه این دو لغت باشد، اما استثناهائی نیز در آن راه یابد.
در دعای بسیار ارزنده و معروف امام حسین (علیهالسلام) بنام دعای عرفه میخوانیم:
یا رحمان الدنیا و الاخرة و رحیمهما: ای خدائی که رحمان دنیا و آخرت توئی و رحیم دنیا و آخرت نیز توئی!
سخن خود را در این بحث با حدیث پر معنی و گویائی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پایان
میدهیم آنجا که فرمود: ان الله عز و جل ماة رحمة، و انه انزل منها واحدة الی الارض فقسمها بین
خلقه بها یتعاطفون و یتراحمون، و اخر تسع و تسعین لنفسه یرحم بها عباده یوم القیامة!: خداوند
بزرگ صد باب رحمت دارد که یکی از آن را به زمین نازل کرده است، و در میان مخلوقاتش تقسیم
نموده و تمام عاطفه و محبتی که در میان مردم است از پرتو همان است، ولی نود و نه قسمت
را برای خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن میسازد.
4. چرا صفات دیگر خدا در بسم الله نیامده است؟!
این موضوع قابل توجه است که تمام سورههای قرآن با بسم الله شروع میشود
(بجز سوره برائت آن هم به دلیلی که سابقا گفتیم) و در بسم الله پس از نام ویژه الله تنها روی صفت
رحمانیت و رحیمیت او تکیه میشود، و این سؤالانگیز است که چرا سخنی از بقیه صفات در این موضع
حساس به میان نیامده؟ اما با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن میشود و آن اینکه در آغاز هر کار
لازم است از صفتی استمداد کنیم که آثارش بر سراسر جهان پرتوافکن است، همه موجودات را فرا گرفته
و گرفتاران را در لحظات بحرانی نجات بخشیده است.
بهتر است این حقیقت را از زبان قرآن بشنوید آنجا که میگوید: و رحمتی وسعت کل شییء:
رحمت من همه چیز را فرا گرفته است (اعراف - 156).
آیت الله ناصر مکارم شیرازی
برگرفته از نرم افزار قرآنی سلیم
التماس دعا
[ سه شنبه 92/11/15 ] [ 11:24 صبح ] [ صنعتی ]